وبلاگ تاریخی نالاما

وبلاگ تاریخی نالاما

وبلاگ تاریخی نالاما

وبلاگ تاریخی نالاما

5 شعر بسیار زیبا ترجمه شده از شاعران بزرگ خارجی

5 شعر بسیار زیبا ترجمه شده از شاعران بزرگ خارجی

در این مطلب از سایت نالاما می خواهیم گزیده اشعار در مورد گل آفتابگردان را بری شما توضیح دهیم.

روح آفتابگردان


آفتاب گرم زمین را بوسید
برای تقدیم تولدت ،
و از آغوش نزدیک او
صورت درخشان شما
چشم به هم زد ،
لذت شکوفه.

در طول روزهای طولانی تابستان
پرتوهای سوزناک معشوق شما
بر قلب شما داغ شد.
زندگی تو بخشی بود
از خواست او ،
تو گل شور و آتش!

و به سمت عشق خود می چرخید ،
سر خود را از بالا بلند کنید
زمینی که تو را پرورش داده است ،
اعلیحضرت
و مین با شکوه
تو را ملکه آفتاب زده اعلام می کند.

روی زمین ، شکوفه زرق و برق دار شما
ضبط آرامگاه تو ،
و به نور متعالی
روح تو پرواز می کند
تا تو یکی باشی ،
ای آفتابگردان ، با خورشید!

اشعار رودکی سمرقندی, رباعیات زیبای رودکی

گل آفتابگردان

از کنار و مرطوب و سرد است
برش قالب اولیه کانزاس
گل آفتابگردان ، سبز و طلا را شکوفا کرد ،

چرخش به سمت شرق در اولین نور سپیده دم
ساعتی آفتاب های روشن را بنوشید
وسترن موج می زند یک شب خوب.

بوسه خورشید و شبنم
زیر آسمان کانزاس از رنگ آبی
بچه ها مانند گل آفتابگردان بزرگ شدند.

چشمهای درخشان به اولین پرتوی خورشید سلام می کنند
دست های کوچک مشتاق کار یا بازی هستند
قلبهای جوان آواز روز معاش.

آفتابگردان کانزاس شاد و رایگان است
زن و مرد که رشد کردند
سازندگان سرنوشت کانزاس.

اشعار رودکی سمرقندی, رباعیات زیبای رودکی

سرنگ گل آفتابگردان

ما مهاجران اصلی هستیم ،
و این مشترک المنافع ما است
ما همیشه ادعا می کنیم
هر دو نام
و شهرت
که اسکوتر با مخفیکاری گرفته است.

با الک و کاکتوس آمدیم
هنوز هندی در اینجا نبود
و هنوز هم ما مانده ایم
گرچه دانه
از دشت
بیزن و آهو را تبعید کرده است.

ما هرگز در معرض حمله قرار نمی گیریم ،
گرچه دشمنان در اطراف ضخیم شدند.
هنگام ذرت ، گندم و چاودار
بالا آنها را بالا برد
گریه نبرد
ما با صدای درخشان آنها خندیدیم.

وقتی شکارچی به ما حمله کرد ، شادمان شدیم:
دستمال او را با خوشحالی سلام کردیم.
هر کجا که او رد کرد
هر میله
از جوشش
ما به عنوان یک جایزه از جنگ به دست آوردیم.

خورشید مدافع پرحاشیه ما است.
ما درخشش خشمگین او شکوفا می شویم
سپس ذرت را خشک می کند
در آتش
از پرتوهای او ،
اما ما فقط شکوفا می شویم و رشد می کنیم.

آنها یک عنوان برای کانزاس می خواستند ،
عنوانی باشکوه و عالی
یک اسم
این باید شرمنده باشد
هر ادعایی
به شهرت او
بنابراین او را "دولت آفتابگردان" نامیدند.
اشعار رودکی سمرقندی, رباعیات زیبای رودکی

ارده آفتابگردان کانزاس

اوه آفتابگردان! ملکه همه گلها ،
هیچ کس دیگری با شما نمی تواند مقایسه کند ،
کنار جاده و مزارع طلایی است
به دلیل حضور درخشان شما در آنجا.
بالاتر از همه علفهای هرز که شما را احاطه کرده اند
شما سر روشن خود را به خورشید می اندازید ،
در آغوش مناظر زیبا
غیبت شما باعث می شود قهوه ای و مرده باقی بماند.
اشعار رودکی سمرقندی, رباعیات زیبای رودکی
ای ملکه صبح سپتامبر
شما اولین اشعه خورشید را تماشا می کنید ،
و در هنگام سفر ، بر گوی روشن سلام کنید
تا روز روشن پاییز انجام می شود.
ممکن است مرمرها در مراتع بکوبند ،
و گاوآهن در مزرعه تخریب می کند ،
با این حال ، گوشه و کنار و هنوز هم خواهد بود
بذر برای سالهای آینده عملکرد دارد.

سپس ، آفتابگردان ، بر روی نرده ها نگاه کنید
و دامنه کوهها را با طلا بپوشانید ،
و اگر در وسوسه ها در میادین گوشه خارج شوید ،
باز هم ادعای خود را قدیمی کنید.
سلام کنید ، و به غریبه گره بزنید ،
چه کسی به بزرگراه غبار آلود سفر می کند ،
او تاج خورشید را که می پوشید پرستش می کند
و شما را برای درخشان کردن راه خود دوست دارم.

بنابراین ، آفتابگردان ، در علفزار بلند شوید
و آغوش خود را به نسیم گسترش می ده ،
مهم نیست که برخی شما را مورد آزار و اذیت قرار دهند
و سعی کنید در مزارع تخریب کنید ،
بگذارید ساقه تو تمام فصل هنوز جمع شود
پرتوهای آفتابی که به رقصیدن می آیند.
و سپس در ماه سپتامبر آنها را آشکار کنید
برای خیره کردن با شکوه چشم.


اشعار رودکی سمرقندی, رباعیات زیبای رودکی

آه! آفتابگردان!


آه! آفتابگردان ، خسته از زمان ،
چه کسی قدم های خورشید را می شمارد ،
به دنبال آن آهک طلایی شیرین می گردید
جایی که سفر مسافرتی انجام می شود.
جایی که جوانان با آرزو کنار زدند ،
و باکره کم رنگ در برف پوشیده ،
از قبرهای آنها برخیز و آرزو کن
جایی که آفتابگردان من آرزو دارد برود!

منبع : مجموعه شعر در مورد گل آفتابگردان زیبا